۱۳۸۷ خرداد ۲۲, چهارشنبه

...

-----------------------------
خوش امد گل وزآن خوشتر نباشد ---- که در دستت به جز ساغر نباشد
زمان خوشدلی دریاب و در یاب ---- که دایم در صدف گوهر نباشد
غنیمت دان و می خور در گلستان ---- که گل تا هفته دیگر نباشد
ایا پرلعل کرده جام زرین ---- ببخشا بر کسی کش زر نباشد
بیا ای شیخ و از خمخانه ما ---- شرابی خور که در کوثر نباشد
بشوی اوراق اگر همدرس مایی ---- که علم عشق در دفتر نباشد
ز من بنیوش و دل در شاهدی بند ---- که حسنش بسته زیور نباشد
شرابی بی خمارم بخش یا رب ---- که با وی هیچ درد سر نباشد
من از جان بنده سلطان اویسم ---- اگر چه یادش از چاکر نباشد
به تاج عالم آرایش که خورشید ---- چنین زیبنده افسر نباشد
کسی گیرد خطا بر نظم حافظ ---- که هیچش لطف در گوهر نباشد
-----------------------------

شعر از حضرت حافظ

۲ نظر:

Ba in hame گفت...

نمی دانم شاید این هم از شگردهای حضرت حافظ باشد که با اشعارش همواره سر درگممان می کند و نیز این تقارن همزمان شاید جالب باشد که من هم در حال بررسی تطبیقی بعضی از اشعار با شخصیت بانو فاطمه زهرا هستم و به محض این که به جای درخوری رسید حتما تقدیم می کنم( شاید من هم اولین بار که خبر کار هدایت روی فرهنگ باستان، کار دریابندری روی کتاب مستطاب آشپزی را شنیدم همین قدر شوکه شدم ولی هنگامی که دیدم اساتید چنین کرده اند، از تصورات نابجایم دست کشیدم)به هرحال "سر ارادت ما و آستان حضرت دوست"

ناشناس گفت...

شعر زیبایی انتخاب کردید