۱۳۸۷ خرداد ۴, شنبه

زندگی مجازی

مدتهاست که می خوام بین فکر و دنیای مجازی اینترنت ارتباطی برقرار کنم
نمی تونم متوجه بشم که فرق بین تفکر که از عالم مجازی و غیر واقعی میاد و دنیای مجازی اینترنت که عنوانش توضیح دهنده خودش هستش چی می تونه باشه . ما در زندگی عادی خودمون یا همون دنیای واقعی و مادی (به قول دیگران) سعی می کنیم چیزی که فکر می کنیم و یا در مواردی که در فکرمون می گذره رو در زندگی روزمره خودمون بیابیم و یا عینیت ببخشیم و اگر نتونستیم به این تطابق برسیم دچار سرگردانی و یا جبهه گیری می شویم نسبت به اون عمل یا تطابق ، البته عکس این حالت هم صادقه یعنی کاری که در عالم مادی ( زندگی معمولی ) نتونستیم به اون دست یابیم دغدغه های فکری ما می شه در عالم مجازی ، همون بزرخ همیشگی افکار و اعمال ما در دنیا و بر عکس .
حالا به انسانهای اطراف خودمون نگاهی می اندازیم و طرز برخورد و استفاده ی اونها از پدیده یی به نام فکر و اینترنت و دنیای مجازی و مخصوصا سایت های دوست یابی و یا غیره ...
آیا واقعا ما چیزی که فکر می کنیم هستیم و یا چیزی که عمل می کنیم هستیم ؟؟؟؟؟
واقعا عجیبه که مثلا به عنوان یک مرد یا زن در یک سایت دوست یابی بنویسیم : (ازدواج کرده) بعد هم ادعای عشق شیرین و فرهاد داشته باشیم نسبت به همسرمون بعدش هم به طور خالص متوسط در روز هفت – هشت ساعت در این سایت ها گشت بزنیم و بعد دقیقا در ساعت دو نیم نیمه شب هر شب به دور از بستر و زیارتگاه اندام همسرمون در حال چت با انسانهای خواهان دریدن خودمون ادعا کنیم من دیوانه وار همسرم رو دوست دارم !!!!
و ادعا کنیم من همش در دنیای عرفان و درونیات قدم می زنم و اصولا خیلی پایبند و معتقدم و یا کاربرد این کلمه که این روزها خیلی مد شده من خیلی در دوستی پیش نمی رم چون شما اذیت می شید !!!! و بعدش هم در کمترین حالت با ادد کردن دویست نفر به لیست دوستانمون ادعای انسان گریزی داریم !!!
نمی دونم چطور می شه این تضاد رو حل کرد ، ادعای خوندن و فهمیدن عمیق ترین کتابهای فلسفی رو داریم ، بهترین فیلمهای هنری روز رو می بینیم هلاک نوشتن و دیدن و خوندن و غیره هستیم ولی حتی یک لحظه هم ذهن خودمون رو ورق نمی زنیم !! شاید چون مجازی هستش اصولا فراموش اش کردیم چیزی به اسم ذهن و تفکر داریم !!!
حتی انسانی مثل پروست هم برای جلد آخر شاهکار خودش ( در جستجوی زمان از دست رفته) عنوانی به نام زمان باز یافته در نظر می گیره و ما رو به این حقیقت توجه می ده که بازیافتن و یا در وافع عینیت بخشیدن به تفکر بدست آورده در زمان از دست رفته ی ما خیلی مهم تر از بدست آوردن فکر ی جدید و تلاش دوباره است و باز تکرار تکرار و تکرار ...
یاد این جمله ی زیبای جان نش ( پروفسور ریاضی ) در فیلم ذهن زیبا می افتم . موقعی که نماینده نوبل برای صحبت با ذهن زیبای داستان سوالی می پرسه در مورد اون شخصیتها و توهمات و بعد جان نش جواب می ده :
من همیشه در رژیم هستم برای فکرم و رویام و خیالاتم ... !!!!
ما کمترین خیالات کودکانه ی زیبای نش رو به حساب دیوانگی می ذاریم ولی قربانی شدن هر روزه ی عشق ، تعهد ، انسانیت ، آزادی ، صداقت و غیره رو در افکار دیگران سلامت عقل می دونیم و به اون عنوانهای جدید و پر طمطراق می دهیم و نوبت خود را انتظار می کشیم بدون اینکه دشنه یی تلخ در گرده هایمان فرو رفته باشد !!!
...................................................................................................................................
چقدر شعار دادم !!!
به هر صورت این نوشتار با جرقه های فکری محمد ( هم پیاله ی خرابات من ) و تلنگر پیر خرابات من شهرام گر گرفته ولی قراره امشب به زباله دانی فکرهامون ریخته بشه چون اصلا حتی ارزش خوندن هم نداره چون ما همواره در رژیم فکر نکردن هستیم . !!!!
آبی باشید .

۶ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
دنبال ارتباط بین فکر و دنیای مجازی اینترنت هستید؟
این دنیاهم مثل تمام
دنیاهایی که خودمون برای خودمون می سازیم از فکرمون سر چشمه گرفته.حالا بعضی از فکر سالم و بعضی هم از فکر ناسالم...حالا اینکه کدوم سالم است و کدوم ناسالم (در هر بعدی)چیزیست که مطلق نیست و آدمو بد جوری به چالش وشک میکشونه.

mohammad گفت...

سلام ممنونم از اینکه خوندید و نظر دادید ولی ای کاش اسمتون رو هم می نوشتید ...
به هر حال این ارتباط برای من محرز بوده ولی خواسته از بیان این گفتار و این قضاوت سطحی من راجع به این تیپ آدمها و اینترنت چیز دیگری بوده والا خود من هم می دونم مطلق نیست .
تاکید بر چیزی بوده که چند سالی هستش که در بین غریوهای ما نیست ، شما کمیت رو ول کردید و یک حرف کلی فیلسوفانه ی تکراری گفتید ولی راهکار و تفکر منطقی در این بین گم شده !!!
به هر صورت باز هم هر کسی یک دیدگاهی داره ولی دیدگاه منی که این متن رو نوشتم چیز دیگری بود !!!
آبی باشید

Ba in hame گفت...

دقيقا نفهميدم كه شاكي از تقابل اين دو دنيا هستي يا يا درگيرِ نامتقارن بودنِ اين دنيايِ مجازي، به هر حال درك و برداشت شخصي من از رفتار آدم‌ها در اين دنياي مجازي بسيار تطابق دارد با آنچه واقعا هستيم ولي توان و جرات ابراز آنرا نداريم. زني كه نيمه شب از خواب بر مي‌خيزد و با معشوقي چت مي‌كند، مردي كه فراوان دروغ مي‌گويد تا دل ديگري را بدست آرد، همه اين ها ناظر بر واقعيتي است كه امكان انكار آن نيست
نوشته ات زيبا بود و اميدوارم به تداوم آن

ناشناس گفت...

ممنون شهرام جان که اومدی و خوندی
ولی این قسمت مثال زن و یا مرد رو کاملا حذف کن و روی قسمتهای دیگه نظرت رو بده ...

sarmen گفت...

مطلبی در این مورد
کم و ... بیش

http://sarmens.blogfa.com/

یوگی بدون گورو گفت...

آقاي داودي عزيز. مدتي بود كه نمي تونستم نظرم رو روي نوشته هاي شما بنويسم. بلاگ اجازه نمي داد، گو اينكه ... ولي بسيار براي من لذت بخشه كه ميبينم ذهن زيباي شما در چالشي بسيار دلپسند گرفتار آمده... بايد بگويم اين زندگي مجازي اينترنتي از تمام زندگي هاي واقعي واقعي تره... بيشتر صحبت مي كنيم.موفق باشيد