و مرد افتاده بود
یکی آواز داد : دلاور برخیز !
و مرد همچنان افتاده بود .
دو تن آواز دادند : دلاور برخیز !
و مرد همچنان افتاده بود .
ده ها تن و صدها تن خور ش بر آوردند : دلاور برخیز !
و مرد همچنان افتاده بود .
هزاران تن خورش بر اوردند : دلاور برخیز !
و مرد همچنان افتاده بود .
تمامی آن سرزمینیان گرد آمده اشک ریزان خروش بر آوردند : دلاور برخیز !
و مرد به پای خاست
نخستین کس را بوسه یی داد
و گام در راه نهاد .
.......................................
گابریل گارسیا مارکز