۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

اما

شعری زیبا با ترجمه یی زیباتر
............................................
زمانِ درازی گذشته
و می‌خواهم مقاله‏ای بنویسم
كه شروع شود با "اما" .
بهانه‌ي كوچك دلخوشی‏ام
چون تیری بدر رفته از کمان
دور شد شتابان
مقصدش :نامعلوم.
كجاي جهان آن تير بر زمين نشست؟
كه همان‌جا
دست بکار نوشتن مقاله‏ای خواهم شد که آغاز ‌شود با
"اما".
................................
مترجم:شهرام فرضی

۱۳۸۸ آذر ۷, شنبه

شعری از عارف قزوینی

از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان سرو خمیده
در سایه گل، بلبل ازین غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کج رفتارى اى چرخ!
چه بدکردارى اى چرخ!
سر کین دارى اى چرخ!
نه دین دارى نه آیین دارى اى چرخ!
از اشک همه روى زمین زیر و زبر کن
مشتى گرت از خاک وطن هست به سر کن
غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن
اندر جلو تیر عدو سینه سپر کن
چه کج رفتارى اى چرخ!
چه بد کردارى اى چرخ!
سر کین دارى اى چرخ!
نه دین دارى نه آیین دارى اى چرخ!
از دست عدو ناله من از سردرد است
اندیشه هر آن کس کند از مرگ نه مرد است
جانبازى عشاق نه چون بازى نرد است
مردى اگرت هست کنون وقت نبرد است
چه کج رفتارى اى چرخ!
چه بدکردارى اى چرخ!
سر کین دارى اى چرخ!
نه دین دارى نه آیین دارى اى چرخ!